علوم و فنون و فلسفه و منطق و دانش و تجربه همه ذات خداوندی است و انسان قادر نیست به آنها دست بیابد مگر اینکه خداوند بخواهد. حقیقت و واقعیت این است که انرژی اتمی یا قدرت دینامیت و یا نفس کشیدن هریک از ما، قبلا تعیین و اجرا شده است. و ما حتی در تعداد نفس کشیدن خود نمی توانیم تغییر بدهیم! زیرا حقیت و واقعیت و علم و دانش امری جوهری و ذاتی است و نه عرضی و اعتباری. یعنی انرژی اتمی میلیارد ها سال است که در درون اتم ایجاد و در زمان خلقت عالم در ان نهادینه شده. ما فقط می توانیم از ان استفاده کنیم. پس همه علوم ذات خداوند است. تخیل و تصور و ادراک نیست بلکه عین خداوند است.
همانطور که (من) ذات خداوند هستم. همانطور که فکر کردن، لذت بردن، درد کشیدن ما امری واقعی هست و به تصور ما بستگی ندارد. اصل قابل قبول: لا موثر فی الوجود الا الله است. همه ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم. دانشمندان و فیلسوفان فقط اسم بیشتری به خاطر می اورند نه اینکه آن ها را خلق یا ایجاد کرده باشند. زیرا خداوند وقتی بشر را خلق کرد: (علم ادم الاسماء کلها)فرمود: یعنی علم انسان در حد اسم یاد گرفتن است: مثلا بدانیم این اتم است، این عمل شکافتن اتم است. این عمل آب خوردن است . این عمل زاییدن است. با این کار،خدا انسان را از خود جدا و دور کرد. چنانچه ابلیس را هم دور تر کرد. برای انسان به دلیل دانستن اسما، راهی برای بازگشت و یکی شدن با خود (توبه)را باز گذاشت. اما به ابلیس این فرصت را نداد. زیرا ابلیس می خواست از خدا بالاتر باشد. می خواست بگوید: خدا اشتباه کرده انسان را آفریده، و از اشتباهات خود در آفرینش انسان های قبلی پند نگرفته.(انسان فاسد و سفاک را دوباره آفریده). بنا براین هرچه ما می دانیم باید ما را برای بازگشت بسوی خدا و یکی شدن با او هموار کند. و به رضوان الهی نزدیک کند. و الا ادعای اینکه ما هرچه را کشف کردیم و فهمیدیم به معنی برتری از خدا هستیم باعث دوری ما می شود که به شکل جهنم و آتش ظاهر می شود و با شیطان قرین می گردد. به عبارت ساده تر: اجازه دسترسی ما در دانش و علم و فلسفه فقط به اندازه دانستن اسامی انها است. پس فرمول های شیمیایی و فیزیکی و روابط منطق و فلسفه همه در همه زمان ها وجود داشته اند. و دارند و ربطی به ما ندارد. آب همیشه بوده و فرمول آن هم هاش دو او. و ما فهمیدیم و ان را به دیگران هم انتقال دادیم. دنیای ما و تصور ما با فهمیدن آن تغییر کرده نه دنیای خارج. هنوز هم آب باران هست که آب شیرین و گوارا را برای انسان تولید می کند. و انسان غفلت کند همان آب شیرین راهی دریا شده و به آب شور و آهکی غیرقابل شرب تبدیل می شود. و عدم توجه انسان به اسامی و دانسته های خود، باعث می شود پرندگان و چرندگان که میتوانستند با بدن انسان یکی شوند(تغذیه) بطور طبیعی بمیرند و خوراک مور و ملخ شوند. ماهی های دریا که غذای مناسبی برای دوبرابر جمعیت فعلی هستند، غذای وال ها و نهنگ ها شوند. کربن و ازتی که در هوا هست تبدیل به درخت و جماد شود. و مسیر تکاملی را به قهقرا ببرد. لذا وقتی خداوند اسما را به انسان یاد داد، نزد فرشتگان به ان افتخار کرد و فرمود هرچه می خواهید از آدم بپرسید. و فرشتگان سر تعظیم فرود آوردند نه به آدم بلکه به علم الاسما آدم. زیرا خداوند گنج بزرگی بود که کسی ان را نمی شناخت. و فقط به انسان اجازه داد که او را کشف کند. و انسان با این اسما محو جمال خداوند شد. و حاضر نبود از رضوان الهی بیرون رود. ولذا شیطان او را فریفت و از ذات الهی جدا کرد. و اکنون خداوند منتظر است که این بار انسان با آگاهی و علم کامل خود برگردد. لذا دانش و آگاهی ای برای بشر مفید است که او را به خدا برساند. به همین جهت در تمامی تعریف هایی که از علم در زبان معصومین شده، ال بر سر آن است: (العلم علمان، اطلبوا العلم) یعنی علم مورد نظر همه انبیا و معصومین علمی است که انسان را به ذات خدا متصل کند و خداوند چون جان شیرین او را در بر بگیرد.
We only know their names!
Sciences, techniques, philosophy, logic, knowledge, and experience are all of God"s nature and man is not able to achieve them unless God wills. The truth is that the atomic energy or the power of dynamite or the breathing of each of us has already been determined and implemented. And we can"t even change the number of our breaths! Because the truth and reality and science and knowledge are essential and intrinsic and not lateral and creditable. That is, atomic energy has been created inside the atom for billions of years and was institutionalized in it at the time of the creation of the universe. We can only use it. Therefore, all sciences are the nature of God. It is not imagination or perception, but it is the same as God. As (I) am the essence of God. Just as our thinking, pleasure, suffering is real and does not depend on our imagination. Acceptable principle: There is no effect in the existence of God except Allah. We all belong to God and we return to Him. Scientists and philosophers just remember more names than they created or created them. Because God, when He created mankind, said: (The science of man, the names of the heads) means that the knowledge of man is limited to the name of learning: for example, to know that this is an atom, this is the act of splitting an atom. This is the act of drinking water. This is the act of giving birth. With this, God separated man from himself. If he made Iblis further away. For man, because of knowing the names, he left a way to return and become one with himself (repentance). But he did not give Iblis this chance. Because Iblis wanted to be higher than God. He wanted to say: God made a mistake and created man, and he did not learn from his mistakes in the creation of previous men. Therefore, everything we know should pave us to return to God and become one with Him. and bring him closer to God"s will. Otherwise, the claim that whatever we have discovered and understood means that we are superior to God, it causes us to distance ourselves, which appears in the form of hell and fire and is associated with Satan. In simpler words: our access to knowledge, science and philosophy is only as much as knowing their names. So the chemical and physical formulas and the relations of logic and philosophy have all existed at all times. And they have and it has nothing to do with us. Water has always existed and its formula is the same. And we understood and passed it on to others. Our world and our perception has changed by understanding it, not the outside world. There is still rainwater that produces fresh and pleasant water for humans. And if people neglect, the same fresh water goes to the sea and turns into undrinkable salty and calcareous water. And people"s lack of attention to their names and knowledge causes birds and grazers that could become one with the human body (feeding) to die naturally and become food for grasshoppers and locusts. Sea fish, which are good food for twice the current population, become food for whales and whales. The carbon and nitrogen in the air become trees and solids. and take the evolutionary path backwards. Therefore, when God taught the names to man, he was proud of them before the angels and said, "Ask Adam whatever you want." And the angels bowed not to Adam but to Adam"s knowledge. Because God was a great treasure that no one knew. And only allowed man to discover him. And with these names, man lost the beauty of God. And he was not willing to leave God"s will. So the devil deceived him and separated him from the divine essence. And now God is waiting for man to return with his full awareness and knowledge this time. Therefore, knowledge and awareness is useful for mankind that will lead him to God. For this reason, in all the definitions of science in the language of the infallibles, there is an "al" at the top of it: (al-ilm ulaman, atalbawa al-ilm) which means that the knowledge intended by all the prophets and infallibles is the science that connects man to the essence of God, and God is like a soul. Shirin embraces him.